همه چيز درباره داروي لاغري | چه دارويي مصرف كنيم؟

۴۲ بازديد

براي كاهش وزن چه راه‌هايي به ذهنتان مي‌رسد؟ داروي لاغري ؟
ورزش كردن؟
رژيم غذايي؟
ورزش و رژيم غذايي در كنار هم؟
استفاده از قرص و داروي لاغري ؟
در اين مقاله به بررسي محبوبت ترين داروهاي لاغري مي‌پردازيم و نقدهاي وارد به اين داروها را بررسي مي‌كنيم.
امروزه با توجه به اينكه افراد تمايل زيادي به كاهش وزن بدون دردسر و در كم‌ترين زمان ممكن رادارند، داروي لاغري به‌عنوان يك ميانبر براي آن‌ها ظاهرشده است. حضور داروي لاغري آن‌قدر گسترده و پرطرفدار شده كه شايد جز تجارت‌هاي پرطرفدار محسوب مي‌شود.
اما آيا واقعاً داروهاي لاغري بر كاهش وزن تأثيرگذار است؟ و يا اينكه آيا داروهاي لاغري عوارضي خاصي ندارد؟
براي يافتن پاسخ اين سؤالات در ادامه مقاله با ما همراه باشيد.

مكانيزم داروهاي لاغري

اولين مكانيزم داروي لاغري كاهش اشتها، احساس سيري در طولاني‌مدت و مصرف كمتر كالري است.
در مكانيزم دوم، داروي لاغري جذب مواد مغذي مانند چربي را كاهش داده و باعث مي‌شود كالري كمتري مصرف كنيد.
مكانيزم سوم داروهاي لاغري افزايش چربي سوزي است. در اين هدف‌گذاري داروي لاغري چربي سوزي را بيشتر مي‌كند و باعث مي‌شود شما كالري بيشتري بسوزانيد.

?? ماده‌اي كه در داروهاي لاغري مصرف مي‌شوند،يا به عنوان داروهاي لاغري باعث كاهش وزن شما مي‌گردند

?. عصاره گارسينيا كامبوجيا

گارسينيا كامبوجيا پس از نمايش در نمايشگاه دكتر اوز در سال ???? محبوبيت زيادي در جهان پيدا كرد.
اين ميوه كوچك، سبز و شبيه كدوتنبل است. پوست اين ميوه حاوي اسيد هيدرو كسي سيتريك (HCA) است. اين ماده مؤثر در عصاره گارسينيا كامبوجيا است كه به‌عنوان داروي لاغري به بازار عرضه مي‌شود.
گارسينيا كامبوجيا چگونه باعث كاهش وزن مي‌شود:
در مطالعات و تحقيقاتي مربوط به حيوانات نشان داده شد كه اين عصاره مي‌تواند آنزيمي توليد كند كه چربي را در بدن مهار كرده و سطح سروتونين را افزايش دهد، به‌طور بالقوه به كاهش ميل و اشتها كمك مي‌كند. يك بررسي در سال ????  با ?? مطالعه در مورد گارسينيا كامبوجيا انجام شد و نشان داد كه به‌طور متوسط ??اين دارو، باعث كاهش وزن در حدود ??? گرم در طي چند هفته مي شود.

عوارض جانبي

هيچ گزارشي از عوارض جانبي جدي گزارش نشده است، اما برخي گزارش‌ها درباره مشكلات گوارشي خفيف بوده است.

توجه: داروي لاغري گارسينيا كامبوجيا ممكن است باعث كاهش وزن متوسط ??شود اما اثرات به قدري اندك است كه احتمالاً حتي قابل‌توجه هم نيست.

?. هيدروكسيكات

هيدروكسيكات بيش از يك دهه است كه وجود دارد و در حال حاضر يكي از محبوب‌ترين مكمل‌هاي كاهش وزن در جهان است. چندين نوع مختلف از اين داروي لاغري وجود دارد، اما متداول‌ترين آن به‌سادگي “Hydroxycut” ناميده مي‌شود.
هيدروكسيكات چگونه باعث كاهش وزن مي‌شود:
اين ماده حاوي چندين ماده است ازجمله كافئين و چند عصاره گياهي كه ادعا مي‌شود به كاهش وزن كمك مي‌كند. در يك تحقيق نشان داده‌شده كه هيدروكسيكات باعث كاهش وزن در حدود ?.? كيلوگرم در مدت ? ماه شده است.

عوارض جانبي

اگر به كافئين حساس هستيد، ممكن است با خوردن اين داروي لاغري اضطراب، لك‌لك شدن صورت، لرزش بدن، حالت تهوع، اسهال و تحريك‌پذيري را تجربه كنيد.

توجه: متأسفانه هنوز تحقيقات گسترده در مورد اين دارو صورت نگرفته است و براي اثبات اثرگذاري و بررسي عوارض نياز به زمان بيشتر است.

?. كافئين

كافئين رايج‌ترين ماده روان‌گردان در جهان است، كافئين به‌طور طبيعي در قهوه، چاي سبز و شكلات تلخ يافت مي‌شود و به بسياري از غذاهاي فرآوري شده و نوشيدني‌ها نيز اضافه مي‌گردد.
كافئين يك تقويت‌كننده متابوليسم شناخته‌شده است و اغلب به داروهاي لاغري كاهش وزن تجاري اضافه مي‌شود.
كافئين چگونه باعث كاهش وزن مي‌شود:
در مطالعات كوتاه‌مدت نشان داده است كه كافئين مي‌تواند سوخت‌وساز بدن را ? تا ?? درصد تقويت كند و چربي سوزي را تا ?? درصد افزايش دهد. همچنين برخي مطالعات وجود دارد كه نشان مي‌دهد كافئين مي‌تواند باعث كاهش وزن متوسط ??در انسان شود.

عوارض جانبي

در برخي افراد مقادير زياد كافئين مي‌تواند باعث اضطراب، بي‌خوابي، لرزش، تحريك‌پذيري، حالت تهوع، اسهال و ساير علائم شود. كافئين همچنين اعتيادآور است و مي‌تواند كيفيت خواب شمارا كاهش دهد. درواقع نيازي به مصرف مكمل يا قرص همراه كافئين در آن نيست. بهترين منابع قهوه باكيفيت و چاي سبز هستند كه داراي آنتي اكسيدان‌ها و ساير مزاياي سلامتي نيز هستند.

?. اورليستات (Alli)

اورليستات يك داروي دارويي است كه بدون نسخه در بازار بانام Alli فروخته مي‌شود و تحت نسخه Xenical نيز تجويز مي‌شود.
اورليستات چگونه باعث كاهش وزن مي‌شود:
اين داروي لاغري با منع تجزيه چربي در روده، باعث مي‌شود كالري كمتري از چربي‌ها مصرف كنيد.
مصرف اورليستات حدوداً باعث كاهش ?.? كيلوگرم از وزن شما در ماه مي‌شود. در تحقيقي ديگر نشان داده‌شده است كه مصرف اين داروي لاغري، فشارخون راكمي كاهش مي‌دهد و خطر ابتلا به ديابت نوع ? را حدود ?? درصد كاهش مي‌دهد.

منبع :  https://exiryab.com/blog/%d8%aa%d8%ba%d8%b0%db%8c%d9%87/1310/

https://lionofviennasuite.sbnation.com/users/MaiaSande6
https://www.reverbnation.com/female815?profile_view_source=header_icon_nav
https://coub.com/maiasande6
https://3dwarehouse.sketchup.com/user/487845fb-974c-48a0-bb9b-65500265e6b8/Dani-S
https://www.spreaker.com/user/15644479
https://seekingalpha.com/user/55300793/comments
https://www.blogtalkradio.com/maiasande6
https://www.viki.com/users/maiasande6_244/about

 

آنا كارنينا | لئو تولستوي

۸۷ بازديد

زن جواني از طبقه اشراف است كه بدون عشق و علاقه با يكي از بلندپايگان دولتي ازدواج كرده و گرفتار عشق ورونسكي شده است... در اثر آبستني نامشروعي كه نتيجه آن در درونش مي‌جنبد آشفته‌حال است و دلش بر بلايي كه بر سر او خواهد آمد گواهي مي‌دهد... نيكولاي، انقلابي ناكام و دائم‌الخمر كه با زني از طبقه پايين، به نام ماريا عمر به سر مي‌برد و سرانجام از بيماري سل مي‌ميرد...

 

آنا كارنينا [Anna Karenina] لئو نيكولايويچ تولستوي
آنا كارنينا
 
[Anna Karenina]. رماني از لئو نيكولايويچ تولستوي (1) (1828-1910)، نويسنده روس، كه در سالهاي 1875-1877 منتشر شد. زمينه آن، همچنان كه در جنگ و صلح، بعضاً وصف دنياي اشراف و تحليل روان‌شناسانه صنوف انساني است. ولي در جنگ و صلح اين وصف زمينه تاريخي فراخ‌تري دارد، در حالي كه آناكارنينا سير رويدادها در محيطي است متعلق به عصر تولستوي و مطابقت توصيف با واقعيت از مشاهده مستقيم و بلافصل كسي كه خود دست‌اندركار بوده ناشي گشته است. از جمع چهره‌هاي گوناگوني كه به روي صحنه آورده شده‌اند چهره آنا كارنينا برجسته و ممتاز است و او زن جواني از طبقه اشراف است كه بدون عشق و علاقه با يكي از بلندپايگان دولتي ازدواج كرده و گرفتار عشق ورونسكي (2) پرزرق و برق ولي خام جان شده است. رمان درحول اين انتريگ دور مي‌زند و در آن مراحل گوناگون اين عشق-مبارزه آنا براي آنكه تسليم كشش عواطف خود نشود، خيانت او به شوهرش؛ ترك گفتن فرزندش و رفتن در پي معشوقش به خارج از كشور و سرانجام پريشاندلي و عذاب وجدان او _ كه در باطن نفسي شريف و صافي و مستقيم دارد_ نشان داده مي‌شود. در حقيقت، اين زن جوان كاملاً بر خطاي موهن خود آگاه است و همين امر سرانجام در او و در ورونسكي عدم تفاهمي خشم‌آگين را باعث مي‌شود كه هرچند سطحي است، رفته رفته، همدلي آنان را تيره و كدر مي‌سازد. كتاب با گزارش خودكشي زن جوان ختم مي‌شود كه به كيفيت دوپهلوي زندگي هدر رفته او پايان مي‌بخشد؛ وي خود را به زير قطار مي‌اندازد.

به موازات عشق ناخجسته آنا كارنينا و معشوقش و در تباين با آن، عشق خجسته كيتي (3) و لوين (4) در اين رمان وصف مي‌شود. اين داستان در بادي امر فرعي به نظر مي‌رسد، ولي در واقع براي ايجاد تعادل ضروري است، چون ارائه متناوب شباهتها و تقابلهايي را ميسر مي‌سازد. تولستوي، در جنب ورونسكي پرزرق و برق، كه زندگيش در جستجوي احساسهاي دلپذير و آسان‌ياب و آتشين مي‌گذرد و سپس همه آساني و راحت خود را در بن‌بستي فاجعه‌بار از كف مي‌دهد، لوين را جاي داده است. نويسنده پاره بزرگي از وجود خود را در اين چهره داستاني جايگزين كرده است. لوين مردي است داراي حيات باطني سرشار از كشمكش، ناتوان از اعتماد كردن، خشن و ترشرو، كه نياز به محبت آزارش مي‌دهد و مع‌الوصف مستعد آنكه، اندك اندك به همدلي واقعي با همنوعان خود دست يابد. همچنين، كيتي، برخلاف آنا -كه جلوه‌اي است از جامعه‌اي بهره‌مند از لطف ذوق ولي ناتوان از فرا رفتن از دايره وجود خويش چون به حق خود را بي‌نظير مي‌داند- نمودگار زني است با ذهنيت سالم و مستعد ارضاي توقعات مرد و درك آنها به طور كاملاً طبيعي، در پرتو فرزانگي غريزي؛ و هم قادر به اعتلا از درجه سادگي كودكانه و نيل به زندگي جدي سالمندان، بي از دست دادن جاذبه زنانگي.

اين تابلو با توصيف خانواده اوبلونسكي (5) كامل مي‌گردد كه بين خانواده‌هاي كارنينا و لوين، داريا (6) را به ما نشان مي‌دهد، و او زني است باوفا و تسليم، كه از غم و انديشه وظايف مادري و خانه‌داري فرسوده شده، ولي گاه گاه با محبتهاي شيريني كه او را در برمي‌گيرند پرتو رنگ‌باخته‌اي از مهر برجانش مي‌افتد؛ شوهرش لذت‌جويي است بي‌وفا ولي صاف‌دل. نويسنده، وراي اين سه منظر خانوادگي، دو خانواده ديگر را نشانده است:‌ يكي خانواده شچرباسكي (7)، از خويشاوندان كيتي و داريا، خانواده اشرافي قديمي كه در آن پدر، با بالارفتن سن، عاقل شده و زندگي يكنواخت دارد و وظيفه پرداختن به امور جاري را به همسرش واگذار كرده است؛ ديگري خانواده نامشروع يكي از برادران لوين، به نام نيكولاي، انقلابي ناكام و دائم‌الخمر كه با زني از طبقه پايين، به نام ماريا عمر به سر مي‌برد و سرانجام از بيماري سل مي‌ميرد.

پس قهرمان واقعي اين رمان يك مرد نيست، بلكه خانواده روسي است، به نظر تولستوي، قلب جامعه فرد نيست بلكه هسته خانوادگي است. نويسنده، در حول اين گروههاي بس متفاوت، چهره‌هاي داستاني و محيطها و اقليمهاي اجتماعي بس متنوعي را مجسم مي‌سازد كه تنها زمينه رويدادها نيستند بلكه بيان عقلاني هرچه مؤثرتر آن نيز به شمار مي‌روند. جامعه اشرافي سن پترزبورگ، اشراف و اعيان مسكو، كه آنا و ورونسكي را احاطه كرده‌اند، عاليترين جلوه خود را گويي در صحنه بزرگ مسابقه‌هاي اسب‌دواني پيدا مي‌كنند؛ آنا در اثر آبستني نامشروعي كه نتيجه آن در درونش مي‌جنبد آشفته‌حال است و دلش بر بلايي كه بر سر او خواهد آمد گواهي مي‌دهد، تلاش دارد كه اضطراب مبهم عاطفي او، كه معروض كنجكاوي اين خيل مجالس و جامعه اشرافي است، به بيرون درز نكند. همچنين، صحنه مختصري از عشق ميان دهقانان، در روستاي شهرستان روس، به نويسنده امكان مي‌دهد تا بيانگر آن سوداي زندگي سالم و ابتدايي در دل طبيعت باشد كه بر سراسر رمان اشراف دارد و لوين در كندوكاو بي‌قرارانه خود در هواي آن است. اين اثر اگر رماني است بي‌نقص، در عين حال نوعي شعر هم هست كه در همان جريان فكري نطفه آن بسته شده كه جنگ و صلح از آن بر دميده است. بدين‌سان، آنا كارنينا به سلسله‌اي از تابلوهاي بزرگ تجزيه مي‌شود كه در آنها چهره‌هاي داستاني و رويدادها و عناصر بازنموني-خواه جمع محافل اشرافي باشد خواه درختان و آسمان و خانه‌ها- همه و همه غرق در فضايي حماسي‌اند.

اين رمان، به محض انتشار، واكنشي به مخالفت با ناتوراليسم فرانسوي شمرده شد: اين قول، از آنجا كه نويسنده چنين نيتي نداشته، نادرست است. چون دقيقتر بنگريم، پي مي‌بريم كه به خلاف، تولستوي از آن بيم نداشته كه به روشهاي ناتوراليستي توسل جويد، چون ارزش و معناي فكري اين اثر از وسايلي كه در آن به كار رفته به غايت فراتر است: در حقيقت تولستوي با مشاهده وفادارانه واقعيت، به حقيقتي اخلاقي دست مي‌يابد كه از واقعيت فراتر مي‌رود و بر آن تعالي مي‌جويد. اين اصول و مباني ترجمان دريافت والاي تولستوي از هستي انساني است، دريافتي بس دور از بدبيني مكتب ناتوراليستي: آدمي تنها تابع سلسله‌اي از رويدادهاي جسماني بي‌قدر و بي‌محل نيست، بلكه پيش از هرچيز قهرمان غائله اخلاقي اسرارآميزي است. همه چهره‌هاي داستاني آنا كارنينا درگير اين غائله‌اند، حتي در آن هنگام كه به نظر مي‌آيد كه از آن فرار مي‌كنند؛ همه آنها نوعي رياضت اخلاقي پيشه كرده‌اند، حتي وقتي كه اين رياضت به ظاهر مقارن نوعي انحطاط بروني يا آفت و ويراني مي‌گردد.

ورونسكي كه در نخستين صفحات رمان، موجودي آشكارا سطحي و از زمره مرداني وصف شده كه اگر بيست و چهار ساعته بدهي قمار خويش را نپردازند خود را شرف‌باخته حس مي‌كنند ولي در عوض، پرداخت صورت حساب خياط خود را از ياد مي‌برند؛ ورونسكي اين افسر پرزرق و برق و سر به هوا و به ظاهر فاقد زندگي دروني، سرانجام طي بدبختيهاي هولناك خود، به حيات باطني دست مي‌يابد. او بايد از شغل و از آينده خود دل ببُرَد. تنها و با طعم دلهره‌اي بي‌فرجام زندگي كند و پس از مرگ آنا، سرباز مزدور‌ شود. تندبادي كه از فراز او گذشته به خاكش افكنده است. بي‌گمان اين زندگي دروني كه او به آن رسيده بي‌ راه حل و بي‌نور است؛ ليكن چنين مي‌نمايد كه در دل شكست او در زندگي، نشانه خوش عالمي معنوي و بازشناختِ برخي از الزامات اخلاقي نمودار مي‌گردد كه ورونسكي، اگر گناه از او سرنمي‌زد، هيچ‌گاه گمان وجود آنها را نمي‌برد. هرچند ستوان ورونسكي به طريقي هياهوانگيز از مجالس سن پترزبورگ ناپديد مي‌شود، هرچند شخص ورونسكي بدان نايل نمي‌شود كه بر گناه خود فايق آيد، اين چهره، با توان رنج كشيدن و تاوان دادن از مايه خود، سرانجام يك بار ديگر تأييد مي‌كند كه در وجود انسان صدق عقيدت و شرف و كرامتي نهفته است كه حتي زماني كه به نجات تمام و كمال خويش دست نيابد، او را بازمي‌خرند.

آنا نيز، كه زيبايي خود را فدا كرده، با افكندن خويش به زير قطار، به نوبه خود چنين مي‌نمايد كه تجسد ترك علاقه مأيوسانه از اين ظواهر پوچ است كه بدان آساني در آن مظفر و پيروز بود. مع‌الوصف، اين عاشق و معشوق، با شكست معنوي خود، به آستانه ساحتي برتر از صحنه‌اي رسيده‌اند كه عرصه كسب نام و آوازه آنان در مجلس اشرافي بود. اگر بدان نايل نمي‌شدند كه در اين ساحت جا خوش كنند، لااقل ضرورت تغييري را صلا مي‌دهند و چنين مي‌نمايد كه با رنج كشيدن در تزكيه همگاني سهيم مي‌شوند. از اين نظرگاه مي‌توان گفت كه تولستوي، در آنا كارنينا با قوت تأثير انسان‌منشانه به مراتب بيشتر و با درجه‌اي از واقعيت هنري كه در آثار دوران شبه عرفاني بعدي خود هرگز به آن نمي‌رسد، آراي ديني خود را اظهار كرده است. آنا و ورونسكي نمودگار نخستين مرحله هنوز داراي جنبه منفي بازجستي عقلاني‌اند كه لوين و كيتي تجسد دومين مرحله آن به شمارند: آنا و ورونسكي بايد از دعويهاي مجالس اشرافي خود عاري گردند و چشم‌بسته، به اين كار وادار مي‌شوند- با همان واكنشهاي مرموزي كه ولع شهوي آنها، در برخورد با تلقينات باز كوركورانه و مبهم و پراكنده وجدان، برانگيخته است؛ لوين و كيتي، به خلاف، چون از پيش آماده اين ترك دلبستگي هستند، مي‌توانند دعوي نوسازي اخلاقي كامل داشته باشند. بدين‌سان، تولستوي، چنان كه خود گفته بود، با شروع از پژوهشي صرفاً ناتوراليستي، يعني با نشان دادن سقوط بانويي اشرافي، توانسته است به اين مضمون لحني جهان شمول ببخشد- مضموني كه معنا و ارزش واقعي آن در سرلوحه رمان آنا كارنينا نهفته است و آن چنين است: «خدا گفته است: و من حق انتقام گرفتن را براي خود محفوظ داشته‌ام.» آيا اين انتقام –كه آدميان حق گرفتن آن را در مورد تقصير و گناه ندارند، چون گناه از پيش حاوي كيفر خويش است- منبع هرگونه تزكيه‌اي نيز نيست.

احمد سميعي (گيلاني) . فرهنگ آثار. سروش

1.Lev Nikolaevic Tolstoi 2.Vronsky 3.Kitty 4.Levin 5.Oblonski
6.Daria 7.Scerbasky

................ تجربه‌ي زندگي دوباره ...............